مسئلە مشارکت و تحریم در
انتخابات ایران در 36 سال گذشتە علیرغم اینکە تقریبا هیچ جمع سیاسی و روشنفکری،
انتخابات را در ایران دمکراتیک و سالم نمیپندارد، اما باز در هیچ مقطعی غیر دمکراتیک بودن انتخابات مسبب اجماع در تحریم آن نشدە است، چرایی این مسئلە را باید
در چە چیزی جست؟
غیر دمکراتیک بودن انتخابات
در ایران "اظهر من الشمس" است و در عین حال با نگاهی بە 20 سال گذشتە، حتی
اگر قائل بە تفاوت اساسی در حاکمیت بین اصلاحطلبها و اصولگرایان باشیم، بسیار
نمایان است کە روند حکومتداری در ایران نە تنها روندی رو بە دمکراسی نپیمودە، بلکە روند رو بە نظامیگری
و شکلگیری "دولت در سایە" را
با سرعت هر چە تمامتر طی کردە است.
در 20 سال گذشتە مافیای سپاە
پاسداران از چنان قدرتی برخوردار شدە است کە از فلسفەی وجودی سپاە کە حفظ روحانیون
در قدرت بود کاملا فاصلە گرفتە و در شرایط حال
روحانیون در خدمت حفظ سپاە پاسداران در قدرت هستند.
غیر دمکراتیک بودن انتخابات
و غیرەقابل دفاع بودن رفتار انتخاباتی در رژیم جمهوری اسلامی در حیطە روشنفکری و سیاسی ایران در چنان سطحی از
وقاحتی قرار دارد، کە انتخابات در صحنە سیاسی ایران، از یک فعالیت برای مشارکت در قدرت بە سطح تلاشی
برای انتخاب در بین "بد" و "بدتر" تنازل یافتە است
شاید کمیک بودن این تراژدی در این باشد کە بعد از هر انتخابی حلقە خودی
رژیم اسلامی بازتعریف و تنگتر میگردد، انگار کە مشارکت کنندگان هر دفعە در انتخاب
خود دچار اشتباە میشوند و گزینە "بدتر" را بە جای "بد" انتخاب
میکنند.
مطرح کردن خواستهای اداری و
خدماتی بجای گزینە مشارکت در قدرت یکی دیگر از وقاحتهای روشنفکرمابانە است کە در
مجامع سیاسی ایران "واقعیت سیاسی " خواندە میشود و تغییر خواست از "مشارکت در قدرت" بە "خدمات
رسانی عمومی" حتی با ژست روشنفکری سیاسی نیز همراە است.
چرایی همە این مسائل را باید در اندیشە تمامیت
خواە روشنفکری فارسی جست، این روشنفکری حق
مشارکت در قدرت را تنها برای اتنیک فارسی قائل است و نگهداری قدرت مطلقە در دست
فارسها، آنها را بە فوبیای از حقوق سیاسی دیگر
اتنیکهای ایران دچار کردە است.
در این فوبیا مسئلە تمامیت ارضی نیز بەشدت مطرح
است و تمامی رفتار سیاسی و روشنفکری فارسهای بر اساس فوبیا از حقوق سیاسی اتنیکهای
غیرە فارس شکل میگیرد و در این راستا حفظ
و حراست از تمامیت ارضی ایران بە نماد این تمامیتخواهی تبدیل شدە است.
روشنفکر و فعال سیاسی فارس
در انتخاب بین دو گزینە "حکومتی سرکوبگر کە در راستای نگهداری قدرت در دست
فارسها و حفظ تمامیت ارضی ایران بە عنوان نماید این قدرت عمل کند" و "حکومتی
دمکراتیک کە بر مبنای قدرت مشارکتی بنیاد نهادە شود"، گزینە حکومت سرکوبگر را
انتخاب مینماید این گزینە در تمام سدە 20 زیربنای رفتار سیاسی جریانات سیاسی و
روشنفکری فارس را تشکیل دادە است و جامعە
ایران را بە قربانگاهی برای دمکراسی تبدیل کردە است.
بر همین اساس است کە جریانات سیاسی فارسی تنها6 روز بعد از انقلاب
1357 جریانات هویتخواە کوردی را غیرەخودی خواندە و با تمام توان در برابرش قرار
گرفتن.
بە یاد داشتە باشیم، در 1358 خمینی و بنی صدر در
مرکز ارتش و سپاە را سازماندهی میکردند، فروهر و سحابی در کوردستان زمان برای خمینی
میخریدند و کیانوری و دیگران در تلاش بودن فاصلە بین جامعە کوردستان و احزاب کوردی ایجاد نمایند.
واقعیت این است کە سرنوشت
تراژدیک دمکراسی در مرزهای ایران تنها اتفاقی
نیست کە دست ساختە حکومتهای سرکوبگر باشد، بلکە تبانی بین روشنفکران فارسی و رژیمهای
تمامیتخواە فارس است و هر کدام بدون دیگری نمیتوانست تراژی بدین عمق بە آفریند.
ئاگری اسماعیل نژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر